سلام یک خاطره ایی که امروز دیدم و بسیار خندیدم امروزبا ماشین رفته بودم بیرون موقع برگشتن ساعت شش ونیم شده بوداز یک خیابانی باید رد می شدم که هم شلوغه وهم کوچیکه و در وسط این خیابان یک فلکه ی کوچیک هم گذاشتن صد متر مانده به فلکه ترافیک بود و ماشینها قادر به حرکت نبودند ماشین را خاموش می کردیم و بعد روشن می کردیم و یک متر راه می رفتیم و بعد دوباره خاموش می کردیم تا بنزین اضافی مصرف نکنیم خلاصه سرتون را درد نیارم دوسه تا هم پیکان وانت بود که سبزی و میوه می فروشند در آنجا گیر کرده بودند دو تا از اینها با هم دعواشون شد و به همدیگه فحش میدادند یکی از اینها به فحش دادن قناعت نکرد و رفت توی ماشین و میکروفن بلند گو را در دست گرفت و فحشهای بدی به اون یکی داد همه راننده ها که اعصابشونم خراب شده بود زدند زیر خنده آنقدر خندیدیم و کم کم راه باز شد و برگشتیم به خونه . همیشه خنده رو باشید. به نظر شما بهتر نیست هنگام دعوا چه در خانه و چه در بیرون آدم بزنه به زیر خنده و دعوا را تبدیل به دوستی بکنه ؟؟ لطفا" نظر بگذارید برام .
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |